تنهایی های یک جوان

...میخانه دگر جای من بی سر وپا نیست

تنهایی های یک جوان

...میخانه دگر جای من بی سر وپا نیست

مشخصات بلاگ
تنهایی  های یک جوان

من...
یک تنهایم!
دلتنگی را خوب می شناسم...
با آن خو گرفته ام!
من...
تنهایم!
تنهای خسته...

طبقه بندی موضوعی
پسرک گل فروش گلهاش توی دستش بود،نشسته بود لب جدول
مردی رفت نشست کنارش گفت:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟ تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد و مْرد...
با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
مرد گفت:بخرم
که چی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقم
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد یه گل به مرد داد
با مردونگی گفت:بگیر ، باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقت......من بدون خواهرم...

  • تنهای خسته

نظرات  (۳)

دل تنگ است...
و هیچ کس به جز او سامانش نمی بخشد....
دنیا دست خداست ، رفقا قدم اول که بفهمیم دنیا در خدمت ماست اینه ، که تو همیشه تمام اتفاقات عالم را نفع خودت ببینی ، زیاد حواست باشه که عالم در دست خداست.

خدا که مهربان است ، خدا که نمیخواهد تو را زمین بزند ، اینها را میدانی و قبول داری که خدا دوستت داری ، فقط کافیست بدانی عالم دست خداست و هیچ حادثه ای به ضرر تو نیست ، تلخ یا شیرین دنیا خدمتگزار انسان است ، دنیا وسیله ی گفتگوی خدا با ماست و دنیا وسیله معامله ی ماست با خدا ، خدا با دنیا با ما حرف میزند ، با این حادثه ها که پیرامون ماست.

اگر کمی گوش بدهید کم کم صدای خدا را هم میشنوید، دستش را هم میبینی ، کم کم میتوانی پیش بینی کنی ، کم کم علت حادثه ها را درک میکنی ، خیلی راضی، خیلی آرام ، خیلی مطیع حرکت خواهی کرد


ایول قشنگ بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی